عکس من
من به بی سامانی باد را می مانم و به سرگردانی ابر را

۱۳۹۱/۰۲/۱۳

آب در هاون کوبیدن


از لحظه هایی که جدا تحملش سخته و می‏تونه تک تک سلول های آدم رو متلاشی کنه وقتیه که داری با تمام وجود سعی می‏کنی منظورت رو بگی، ایده هات رو توضیح بدی، دیدگاهت رو ... و اطرافیان سر تکون میدن به نشان تائید و میگن "بله بله، درست میگین." "حق با شماست."   "متوجه هستم." "من هم موافقم" و عباراتی از این دست. در حالیکه یا نگرفتن تو چی میگی، یا فقط صبر کردن که تو حرفات تموم بشه و بعد اونا داستان ِ خودشون رو بگن یا صرفا قصدشون اینه که به هدفشون برسن، یه جورایی اصلا گوش نمی دن. یه موقع ها تو حسّت خوبه از اینکه حرفت رو زدی، سبک شدی. مخصوصا اگه عصبانی بودی یا ناراحت و نگران. اما چند روز بعد یه برخورد میبینی که همه‏ ی حس خوبت رو در یک منفی ِ ده به توان n ضرب میکنه (n  میل میکنه به سمت مثبت بی نهایت.)

اما از اون بد تر وقتیه که به همون چند لحظه سبکی هم نمی رسی چون در آخر حرف ها با یه جمله به صورت غیر مستقیم و گاهی مستقیم... بهت اعلام میشه که داشتی آب رو در هاون می ‏کوبیدی.


۲ نظر:

حسام گفت...

این اشتباه همیشه تکرار می شه. و برای منکه علت این همه توضیح هنوز روشن نشده.

olympus mons گفت...

بله متاسفانه. من هم دقیق نمیدونم. خب انسان موجودی است اجتماعی و برای زندگی در اجتماع باید درک متقابلی باشه.