۱۳۹۱/۰۱/۱۲
۱۳۹۱/۰۱/۱۰
بی من مرو
خوش خرامان می روی ای جان ِ جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مروی و ای زمان بی من مرو
این
جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
ای عیان بی من بی من مدان و ای زبان بی من مخوان
ای نظر بی من مبین و ای روان بی من مرو
مولانا
۱۳۹۱/۰۱/۰۹
۱۳۹۰/۱۲/۲۹
۱۳۹۰/۱۲/۲۷
بگذار بگذريم
بگذار بگذريم
از شادي ، از اندوه
بگذار بگذريم
از قهر و آشتي
بگذار بگذريم
از سخنان بيهوده و سخت
از عاشقانه هاي ميان تهي
بگذار بگذريم
باد و برگ
عباس كيارستمي
۱۳۹۰/۱۲/۲۳
۱۳۹۰/۱۲/۲۱
كاش درختي بودم
به كوه ها بنگر، به طبيعت ، كه چه رازها در خود نهان دارند ، همچون دل آدمي، همچون دل من ، همچون دل تو... شايد دليل شيفتگي ما به طبيعت همين باشد. شايد همين همدردي، همين دل پر رمز و راز طبعيت دليل آرامش ماست. مثل همدمي مهربان ، دوستي راز نگه دار و امين. مثل يك سنگ صبور...
دلتنگم ، دلتنگ بالا رفتن از كوه ، دلتنگ قدم زدن در دل طبيعت، نفس كشيدن در دل دشت ها و دره ها... اي طبيعت تو هم دلتنگ من شده اي؟
دوست دارم سرنوشت من با تو رقم بخورد ، از شهر بريده ام. مي خواهم دوستت باشم همانطور كه تو دوست من هستي . تنها دوستي كه مي توانم به او اعتماد كنم، بي دغدغه با او حرف بزنم، در آغوشش گريه كنم ، فرياد بكشم، از ته دل بخندم . يك دوست هميشگي به دور از پيچيدگي هاي روابط آدم ها... اي كاش من درختي بودم...
۱۳۹۰/۱۲/۱۲
اشتراک در:
پستها (Atom)