نگاه کن ،
نگو که ترانه از دست رفته ست،
دوباره بکوش،
بنوش،
در چشمه هنوز،
آبی هست.
با دو گام از پل می گذری،
هیچ چیز به پایان نرسیده ست هنوز.
دست تشنه ات را بالا بگیر و راه بیفت،
می میری تو اگر باز بمانی.
صدایی
هست که می خواند، صدایی هست که می رقصد
صدایی هست که می رقصد و می گردد،
بخواه،
اگر تو بخواهی تو جهان را می جنبانی،
دوباره بکوش،
نگو که قله فتح از دست رفته ست،
زندگی همان رزم است،
دوباره بکوش.
پائولو کوئلیو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر