قصه هاي پريان اينطوري است روزي بيدار مي شوي و مي گويي: " فقط يك قصه ي پريان است" بعد با خودت مي خندي... اما چندان از ته دل نمي خندي؛ چون خوب مي داني قصه هاي پريان تنها حقيقت زندگي اند.
نامه هايي به يك ناشناس
آنتوان دو سنت اگزوپري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر