عکس من
من به بی سامانی باد را می مانم و به سرگردانی ابر را

۱۳۹۰/۱۲/۱۲

باران


آه، چه دلگیر است باران
در کنار کوهی از آتش
فنجانی بر دست گرفته ام
می اندیشم که شاید خواب بوده ام
نجوایی به گوش می رسد که
ببار باران،شاید تو جهان را پاک کنی
ببار باران، شاید تو توان سخن داشته باشی
غرق در این شیون می یابم که چه شیرین روزگاریست


امید
11/12/90

هیچ نظری موجود نیست: