نوازشم كه مي كني حس مي كنم كه عاشقم
حس مي كنم رها از اين تلاطم دقايقم
نوازشم كه مي كني به گريه شعله مي كشم
درگير طوفانم ولي اسطوره ي آرامشم
با خنده ي تو آسمون از شادي گريه مي كنه
خدا تموم عشقش رو به ابرا هديه مي كنه
انگار همه فرشته ها ما رو تماشا مي كنن
وقتي كه تو مي خندي و گم مي شي تو دستاي من
رسيدن به تو مثل باور يك تولد ِ
با تو عزيز خونگي دنيا ي من زيبا شده
تو آخرين فرصت من براي عاشق شدني
مي ترسم از لحظه اي كه تو دست گريه بشكني
با خنده ي تو آسمون از شادي گريه مي كنه
خدا تموم عشقش رو به ابرا هديه مي كنه
انگار همه فرشته ها ما رو تماشا مي كنن
وقتي كه تو مي خندي و گم مي شي تو دستاي من...
پاشا محب
پاشا محب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر