گاهي مي ترسيم نگاه كنيم چون مي دونيم كه اگه چشمامون رو باز كنيم چي در انتظارمون ِ .
و گاهي مي ترسيم نگاه كنيم چون نمي دونيم چي خواهيم ديد و با چي رو به رو مي شيم .
كدوم بهتره ؟...
۳ نظر:
زهره
گفت...
اينكه از اين بترسيم كه ندونيم چي در انتظارمونه به نظرم بهتره چون اون موقع ترس از ناشناخته هاست و واسه همين مي شه به ترسه گاهي شك كرد ولي وقتي مي دونيم چي در انتظارمونه ديگه جايي واسه شك كردن نمي مونه...
به نظرم اگه ندونیم چی در انتظارمونه بدتره ، چون باید استرس وحشتناکی رو هم در کنارش تجربه کنیم واین ترس عمیق تری است ، انگار میدونی از جایی قراره سقوط کنی اونم در تاریکی مطلق! اما از عمق و ارتفاع بی خبری... هرچند اگر هم بدونیم، تفاوت چندانی نداره و آخرش یک اتفاق می افته اما حداقل راحت تر با هاش کنار میایم.
عزيزم هميشه در زندگي اميد نقش به سزايي داره و وقتي نمي دوني چي در انتظاره معنيش اين نيست كه بده و مي تونه كلي اميد وخبرهاي خوب توش باشه پس از اوني كه مي دوني ناخوشايندته خيلي بهتره ، برو تو دلش با هزار اميد تا بهت لبخند بزنه .
۳ نظر:
اينكه از اين بترسيم كه ندونيم چي در انتظارمونه به نظرم بهتره چون اون موقع ترس از ناشناخته هاست و واسه همين مي شه به ترسه گاهي شك كرد ولي وقتي مي دونيم چي در انتظارمونه ديگه جايي واسه شك كردن نمي مونه...
به نظرم اگه ندونیم چی در انتظارمونه بدتره ، چون باید استرس وحشتناکی رو هم در کنارش تجربه کنیم واین ترس عمیق تری است ، انگار میدونی از جایی قراره سقوط کنی اونم در تاریکی مطلق! اما از عمق و ارتفاع بی خبری...
هرچند اگر هم بدونیم، تفاوت چندانی نداره و آخرش یک اتفاق می افته اما حداقل راحت تر با هاش کنار میایم.
عزيزم هميشه در زندگي اميد نقش به سزايي داره و وقتي نمي دوني چي در انتظاره معنيش اين نيست كه بده و مي تونه كلي اميد وخبرهاي خوب توش باشه پس از اوني كه مي دوني ناخوشايندته خيلي بهتره ، برو تو دلش با هزار اميد تا بهت لبخند بزنه .
ارسال یک نظر